محرم الحرام محرم الحرام,بوی عطر سیب,حرم امام حسینع,محرم,اتفاقات روز اول تا ششم,چه بر حسین ع گذشت؟,قاسم بن حسن ع,یادگار امام حسنع,روز هفتم محرم,کوچکترین سرباز کربلا,حضرت علی اضغرع,شهادت حضرت علی اکبرع,8 محرم,هشتم محرم,مظهر وفاداری,مظهر معرفت,حضرت ابالفضل ع
| ||
متن کامل زیارت عاشورا با ترجمه فارسی ![]() لطفا به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ 7 آبان 1393 ] [ 2:37 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
[ 7 آبان 1393 ] [ 2:35 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 7 آبان 1393 ] [ 2:23 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
[ 12 دی 1392 ] [ 8:10 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
[ 3 دی 1392 ] [ 6:32 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
![]() بهشت، پاداش دردهای عظیم توست. چهل روز است که از آن ظهر پرآشوب میگذرد و از صدای چکاچک شمشیرها و شیهه اسبان بی سوار.چهل روز است آوای شیون زنان و فریاد العطش کودکان، در گوش صحرا زنگ میزند. صحرا هنوز مبهوت آن حادثه شوم است و زمین، زخمهای صدچاکش را از یاد نبرده است. هنوز بوی خون از صحرا میآید و خاک، بوی درد میدهد. اکنون تویی و کاروان و صحرای پیش رو. نگاه کن بانو! اینجا کربلاست و آن فرات است که این چنین سرافکنده و شرمگین، به راه خود میرود. اینجا کربلاست؛ اما دیگر نه خبر از حسین است و نه از علمهای علمدارت عباس .
اینجا تنها رد خون عزیزانت پیداست که مهربانی دستان قوم «بنی اسد»، آنان را به آغوش خاک سپرده است. میبینی؟ هنوز طنین گامهای حسینت باقی است، هنوز سایه بلند قامت عباسَت، روی خاکها پیداست و هنوز آوای شیرین زبانیهای رقیهات، آن هنگام که روز زانوی پدر نشسته، به گوش میرسد. بانو! این چهل روز پر اندوه را چه کردهای؟ چه کردهای با این همه درد؟ با تصویر سرخ حسین در گودال قتلگاه که خواب آشفته هر شب شده است، با یاد جوانی اکبر و قاسمت که پر کشیدند و با معصومیت علی اصغرت و با رقیه، یادگار حسینت که چون گلی ناشکفته پژمرد، چه کرد، با تو؟! منبع:http://navaydel.parsiblog.com/Posts/512/
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 27 آذر 1392 ] [ 5:54 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
[ 23 آبان 1392 ] [ 2:12 ب.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
[ 23 آبان 1392 ] [ 10:42 ق.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
دریا صدا زد ای لبت
عطشان، من آبم آبی
بنوش ای آتشت کرده کبابم عباس گفت ای آب حاشا کز تو
نوشم آید صدای ناله ی اصغر به گوشم دریا صدا زد ساقی
عطشان که دیده؟ ای
بحر را هم داده آب از اشک دیده عباس گفت ای آب آتش
شو به
کامم پیداست در تو عکس لب های امامم دریا صدازد تا کنی
یاریّ
عترت از من دهانی تر کن ای دریای غیرت عباس گفت از تشنگان
شرمنده هستم آخر نگاه فاطمه باشد به
دستم دریا صدا زد تو همه
هستِ حسینی نیرو
بگیر از من که خود دستِ حسینی عباس گفتا اوست مولا،
من
غلامم بی
او بُوَد آب روان آتش به کامم دریا صدا زد ای زده
آتش به
هستم من چون تو برداغ لب تو تشنه هستم عباس گفتا تشنه تر از
تو رباب اس در سینه اش آتش
به جای شیر ناب است دریا صدا زد گر نمی
نوشی زمن آب آب از چه همره می بری با
این تب و تاب عباس گفتا وعده دادم
بر
سکینه تا آب آرم بهر گل های مدینه دریا صدا زد ای همه
ایثار و صبرت زیبد که تا محشر
بگردم دور قبرت منبع: http://ghalbesabor.parsiblog.com/Posts/76 موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 22 آبان 1392 ] [ 10:58 ق.ظ ] [ *نیلوفر صمدی* ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |